شهید محمدرضا زاهدی
محمدرضا، فرزند آخر حسین زاهدی بود. حسین روضه خوان محله میدانگاه آقا بود و یک کشاورز ساده. همان بچگی یتیم شد و بهمراه مادرش خانم عزیز، در خانه خواهر بزرگ ترش ساکن شدند. از همان کودکی مشغول کارهای مختلف شد و در جوانی استاد بنا. خانواده زاهدی ، هر هفته جلسه روضه خوانی داشتند و تک تک افراد خانواده، پای کار انقلاب بودند. یکی جلسه ندبه می گرفت، یکی آشپزی جلسات هفتگی را برعهده داشت، یکی اعلامیه پخش می کرد یکی دستگیری از مستمندان محله. سخنران جلسه هرهفته هم حاج آقای رئیسی، امام جماعت محله بود. محمدرضا با فاطمه دختر حاج رئیسی ازدواج کرد و خانواده خود را تشکیل داد. انقلاب که به سرانجام رسید، کار این خانواده کارگری برای انقلاب شدت گرفت. مردان در جبهه ها، زنان در جبهه ها و پشتیبانی جنگ! همه پای کار نهضت بودند. محمدرضا، خانه ای ساخته بود برای چهار فرزندش و در کنارش سه خانواده خوزستانی هم در خانه اسکان داده بود و درحالیکه هنوز خانه اش برای تکمیل، نیازمند استاد معمارش بود و پای اش بخاطر مجروحیت قبلی می لنگید ، بهمن ۶۶ باز به سمت جبهه ها رفت تا خدای نکرده کم فروشی نکرده باشد.
و اینبار دیگر به خانه برنگشت…
دسته ها: شهیدان زاهدی